معلم ششم دبستان پسرانه غیر دولتی برسام
|
||
بزرگترین خوشحالی من در زندگی : هوش و استعداد جوانان ایرانی است. پروفسور حسابی |
تعریف کلمه های مترادف(هم معنی):به کلمه هایی گفته می شود که معنی ومفهوم یکسانی دارند ومی توان به جای یکدیگر از هم استفاده کرد. مانند:
(پیمودن:رفتن) (افسوس:حسرت) (بوم:جغد)
تعریف کلمه های متضاد(مخالف):به کلمه هایی می گویند که از نظر معنی ومفهوم مخالف هم هستند.مانند:
(سهل=دشوار) (تاریک=روشن) (خواب=بیدار)
نکته:با اضافه کردن (با)و(بی)می توان کلمه های متضاد ساخت. مانند:
(با) (بی)
با ادب ادب بی ادب
نکته:در بعضی از کلمه ها فقط(بی)مورد استفاده قرار می گیرد .مانند: بیهوده، بیکار، بی سبب، بی راه
تعریف کلمه های متشابه :به کلمه هایی می گویند که از نظر تلفظ یکسان هستندامّااز نظر معنی وشکل املایی باهم فرق دارند.مانند:
خوار =کم ارزش سد=دیواری برای جمع کردن آب ثری=خاک وزمین
خار=تیغ گل یا خاشاک صد= عددی در ریاضی سرا=خانه
عرض= پهنا ثواب = پاداش اخروی خاست=بلند شد
ارض= زمین صواب= درست خواست= میل ، آرزوو طلب
ارز= پول خارجی
علم=پرچم خیش= گاو آهن حیاط = زمین با حد وحدود
الم=درد ورنج خویش= خود وفامیل حیات= زندگی
کلمه های هم خانواده در عربی :به کلمه هایی می گویند که از یک ریشه گرفته شده باشند حرف های اصلی آن کلمه در کلمه های هم خانواده اش پشت سر هم بیاید. مانند:(رابط ،مربوط ،ارتباط، ربط) ( تدریس،دروس، مدرس،درس)(تعلیم ،عالم، معلم،معلوم)
نکته:کلمه های هم خانواده در عربی از نظر معنی به هم نزدیک هستند در بیش تر مواقع حداقل سه حرف مشترک دارند.
کلمه های هم خانواده در فارسی:در زبان فارسی ملاک هم خانواده بودن کلمه ها بن ماضی ومضارع است. کلمه هایی که بن ماضی ومضارع یکسانی داشته باشند ،با هم ،هم خانواده هستند. مانند(دانش،دانا،دانشمند،دانا،نکته دان)
بعضی از هم خانواده ها در زبان فارسی بن فعلی ندارند. مانند:(گلزار،گلستان،گل خو،گلدان،گل نوش ،گل رخ) جمله تشبیهی: در تشبیه 4رکن وجود دارد:
1.طرف اول (مشبه):چیزی یا کسی که به چیزی یا کسی دیگر تشبیه می شود.
2.طرف دوم تشبیه مشبه به):چیزی یا کسی که مشبه به آن تشبیه می شود.
3.ادات تشبیه :واژهای که نشان دهنده ی پیوند شباهت است. مهم ترین آنها :مانند،مثل،چون،هم چون،گویی،بسان و...
4.وجه شبه :ویژگی مشترک میان مشبه ومشبه به مانند: برق چون شمشیر بران برندگی وجه شبه
مشبه ادات تشبیه تشبیه مشبه به
تعریف نهاد:قسمتی ازجمله است که در باره یآن خبری می دهیم.
تعریف گزاره :خبری است که درباره ینهاد داده می شود.
مانند: فهیمه نادر را به کتاب خانه برد.
0 نهاد گزاره
راه تشخیص نهاد:از خودمان پرسش های چه کسی ویا چه چیزی را می پرسیم،به پاسخی که شنیده می شود نهاد می گویند.مانند: پروین به باغ رفت. چه کسی به باغ رفت؟ (پروین =نهاد)
نکته:بعد از معلوم شدن نهاد ،بقیه ی جمله گزاره است.
اگرگزاره فقط یک کلمه باشد،آن کلمه حتما فعل است.
نقش های دستوری چون مسند،مفعول ومتمم در قسمت گزاره قرار دارند.
گاهی نهاد در جمله هایی که فعل آن ها امری است،حذف می شود.مانند: (تو)به منزل برادرم بیا.
![]() |